بر میگردم به عقب نگاه میکنم و میبینم که چقدر قوی بوده ام تا امروز و چقدر حق دارم خسته باشم و چقدر حق دارم دلم شانه ای برای تکیه دادن بخواهد و چقدر حق دارم مدتی از همه چیز و همه کس فاصله بگیرم تا شاید کمی حالم خوب شود
بر میگردم به عقب نگاه میکنم و متعجب میشوم که این سخت سنگلاخ ناهموار را من بوده ام که با گامهای کوچک و طاقت تمام شده ام پیموده ام و این من بوده ام که تمام مصیبتهای راه را تاب آورده و با تمام مشکلات جنگیده ام! به عقب نگاه میکنم و خودم را میبینم که در مسیری تاریک و سرد زانو زده با دستان لرزانش اشکهای خودش را پاک میکند زخمهای خودش را میبندد به خودش دلداری می دهد نفس عمیقی میکشد و دوباره بلند میشود و با تمام درد و خستگی اش ادامه میدهد و همچنان امید دارد. خودم را میبینم که خودش برای آرزوهای خودش آستین بالا زده و خودش خودش را در آغوش میکشد و خودش، حفره های خالی جهانش را پر میکند
به عقب نگاه میکنم و به خودِ خسته اما جسور وادامه دهنده ای که میبینم افتخار میکنم و دلم میخواهد در نهایت بی پناهی در آغوشش بگیرم و بگویم به قدر کفایت تلاش کرده و به قدر کفایت جنگیده و حتی تلاشهای محکوم به شکستی که داشته هم ستودنی ست
نگاه به خودم و به زخمها و شکستگیهای ترمیم شده ی وجودم : میکنم و سرم را بالا میگیرم که خوب یا بد، کم یا زیاد و به هر نقطه ای که رسیده ام از تلاشهای خودم بوده و همراهی پروردگاری که پدرانه هوای منی که در تاریکترین لحظات جهانم روی حضورش حساب کرده ام را داشته و برایم به غیر ممکن ترین صورتهای ممکن نور فرستاده
به عقب نگاه میکنم و به خودم لبخند میزنم و زیر لب میگویم بجنگ جنگجوی من بجنگ و دست از تلاش برای بهبود برندار که تو لایق بهترینهای جهانی... بجنگ و فراموش نکن که تو در حال تلاش از همیشه دوست داشتن تری حتی اگر خسته تکیده و غمگین باشی...:)
ترجیح میدم دنیای دیگه ای وجود داشته باشه
وگرنه این همه درد چه مفهومی داره؟
درآمد دلاری
امروز خیلی حس خوبی دارم بالاخره بعد از یکسال زمان گذاشتن وآموزش دیدن این هفته تصمیم گرفتم حساب ریل باز کنم و خودمو محک بزنم خداروشکر هفته اول با سود همراه بود ومن خواستم برداشت بزنم تا طعم اولین برداشت از درآمد دلاری رو بچشم خیلی حس شیرینیه باخودم فکر کردم با اولین درآمدم چیکار کنم تصمیم گرفتم برم پاسپورت بگیرم اینجوری همیشه یادم میمونه با اولین درآمدم چیکار کردم. البته میتونم یه سری چیزای دیگه هم براخودم بگیرم ولی طبق معمول چون بی پول هستم باید بزارم توحساب باشه تا خرج زندگی کنم ولی خب اینکه اولین درآمد دلاریتو دادی پاسپورت بگیری برای مسافرت های خارجه نشون دهنده اینه که قراره با درآمدهای بعدی سفرای بیشتری برم
خب حساب ریل بعد از برداشت اول به کلی صفر شد ولی اون تایم نیاز بود تجربش کنم و پیشیمون نیستم الانم که برج 7 هستم حساب چالش 5هزاردلاری رو دارم شرکت میکنم که به امید خدا ببینم نتیجش چی میشه
انتخابات ریاست جمهوری
انتخابات ریاست جمهوریه و منتظریم ببینیم رئس جمهور جدید (جلیلی یا پزشکیان) میخواد چه بلایی سرمون بیاره 32سال تواین مملکت زندگی کردیم هرسالش بدتر از سال پیش بود تازه داشتم پست سال 95 رومیخوندم که گفته بودم میخوام آپارتمان بخرم 90تومن که 40تومن وام داره الان با 90تومن پراید مدل 80هم نمیشه چه برسه به آپارتمان نو ساز .بعد جالبیش اینه الان که تا ناموس تو فشار هستیم مثل همه این سالها وضعیت الانمون بهتر از فردامونه مثلا من هنوز با پراید 20میلیونی کنار نیومده بودم که شد300میلیون الان قیمت یه آپارتمان معمولی حدودا 1میلیارد وخورده ایه و من موندم که این عدد تا5سال دیگه میخواد چی بشه مثلا یه روز بگم آپارتمان 80متری نوساز شده 10 میلیارد... خب اونوقت قراره چقدر درآمد داشته باشم؟ نمیدونم واقعا تو کار ابن مملکت موندم که هر چی میگذره مثل یه بمب ساعتی ممکنه هر لحظه منفجر بشه حالا چه با اقتصاد چه جنگ ...رشد کردن تو همچین محیطی سختی خاصه خودشو داره و ما میدوییم تا عقب نمونیم و بهش اینو باید اضافه کرد که بزرگترین پشتیانیت که پدر باشه رو نداری و نمیتونه کمکت کنه.
دوباره مسیر کاریم رفت به کار ثابت و تویه شرکت مشغولم تا ظهر وبعدازظهر میرم کارای دیگه خودمو میرسم... فعلا داریم روزارومیگذرونم به امید اینکه بتونم یه روز ساخت وساز کنم و توی ترید نتیجه بگیرم چون از حسابداری بریدم .علاقه ای به استایلش دارم ونمیخوام زیاد ادامش بدم منتظر پلن های دیگه هستم که شکل بگیرن واسه همین خواستم سرمو یه جا گرم کنم البته ماشین نداشتنم باعث شد که نتونم مثل قبل جاهای زیادی برم
پایان سال۱۴۰۲ تارگت سال۱۴۰۳
سال ۱۴۰۲ عجیبی بود ولی در مجموع هدفمند بود طوری که اول سال تارگت گذاری کردم و یهو تو همون فروردین کلا شرایط یه جور دیگه ای رقم خورد که البته از تارگت گذاری که کردم بهتر شد چون هدفم بهترکردن ماشین بود و یکم رسیدگی به خودمون ولی یهو شد شروع کردن آموزش ترید که چندماه بود تو فکرش بودم و فروش ماشین و خریدن آپارتمان .سخت شد ولی درس بزرگی بهم داد اینکه دیگه این مدلی نباید جلورفت سال ۱۴۰۳ سبک زندگیم با همه سالهای گذشتم قراره فرق کنه برای همین تارگت اول تموم کردن آموزش ترید و رسیدن به درآمد از این راه و تسویه وام هام و خریدن ماشین و شروع آموزش مالیاتیه
تولد۳۲سالگی
زاد روزم را جشن میگیرم با اینکه سال سختی داشتم اما انگار دیگه این سختی ها عادی شده برام چون داشتم وب رو میخوندم هر سال میگفتم امسال سخت گذشت سال بعدمیخوام حال کنم ولی میدونی چی فهمیدم الان؟امشب با یه مقدارپولی که داشتیم رفتیم یکم خرت وپرت خریدیم و یه کیف پول جوراب برای خودم گرفتم و با یه مجسمه برای میز کارم میدونی چی شد؟ حالم خوب شد خوشحال شدم میدونی زندگی همین خوشی های لابلای سختی هاست
تولدم مبارک
دیرمیفهمی زندگی نکردی و
شیش دنگ حواست به چی میشه ها بوده
"شایع"
خرید خونه دوم
چند وقت کوتاهی بود که به سرم زد پژوپارسی که الان۶۰۰میلیون قیمتشه رو میشه با چندتاحرکت تبدیل به خونه کرد.ذهنم روش قفل شد و حساب کتابامو کردم و از شنبه سفت چسبیدم دنبال خونه روز اول ناامیدشدم چون با بودجه ۱ و ۱۱۰۰ همه خونه ها متلاشی و بدون آسانسور و پارکینگ بودن ولی دیدم نه بدجوری افتادم تو دامش نمیتونم ولش کنم روز دومم گشتم و در کمال ناامیدی یه خونه پستم خورد که هم آسانسور داشت هم پارکینگ هم جاش خوب بود هم تمیزبود..قرارشو گذاشتم و امروز دقیقا روز تولد یک سالگی بچه های خوش قدمم قولنامش کردم و جالب اینکه همین امروزم ماشینمو فروختم و الان در یه حدی خیالم راحت شد ولی نه کاملا تا همچی جفت و جور نشه خیالم راحت نمیشه...از خدا ممنونم که هوامو داشت و جالب اینکه خانواده زیاد خوشحال نشدن چون گفتن چرا ماشین زیرپاتو فروختی ولی اونا نمیدونن چی تو سرم میگذره... به زودی تو جایگاهای خوبی میبینمت...خدایا مرسی
بعدانوشت؛ خب قضیه وام هم اوکی شد و تقریبا۹۹ درصد داستان حله فقط منتظرم بانک زنگ بزنه برم دفترخونه... بی ماشینی سخته ولی خب ارزش داره
بعدتر نوشت؛الان دی ماه هستیم و تقریبا به خاطر خرید خونه ۸ماه سختی کشیدم و البته هنوزم حل نشده ولی خب بخوام برگردم به روال عادی فکر کنم امسالم میگذره . این آخرین کاری بود که این مدلی پیش رفتم دیگه قرار نیست از آرامش و آسایشم بزنم...قراره یکم کیفیت زندگیمو بهتر کنم
آخرین روز۱۴۰۱
سال۱۴۰۱ یکی از بهترین سالهای زندگیم بودبه خاطر اینکه ثمره های زندگیم به دنیا اومدن ومن تونستم اونارو تو بغلم بگیرم بخوام امسال رو مرور کنم ابتدای امسال با اومدن غیرمنتظره بچه ها و اون چالش ۲۰روزه بیمارستان و بعد اون دوره دوسه ماهه بعدتولدکه تو حالت فشارعصبی بودم و تونستم خودمو جمع کنم سریع بعدش که فقط شیرینی بچه ها خستگیهای روزمره منو بدر میکرد.تعویض ماشین از کوییک به پژوپارس یکی از دستاوردهای امسال بود وام بچه ها اومدن و باهاش برای مریم یه گوشی آیفون۱۳پرومکس خریدم اینم حرکت بعدی بودجشن بچه هارو گرفتیم باپولش برای مریم دستبند وگوشواره گرفتیم بعدش یه دستبند خودم اضافه کردم از حرکتای بعدی تسویه پول مبل که پارسال گرفتم بود تسویه نزولی که برای ماشین گرفتم۳۰ میلیون اینا کارهایی بود که امسال نمودپیداکرد اما به نظرم امسال همینکه تونستم باوجودهزینه بچه ها و خرج بیمارستان و لباس و پوشک و شیرخشکشون از پس زندگیم بربیام باید بگم دست خوش...سال جدید هدفم تعادل برقرارکردن کار و زندگیه شاید امسال بخوام یکم به خودم و زندگیم بیشتر برسم البته من همیشه درحال تلاش برای بهترشدن هستم اما از امسال به بعد یکم میخوام بیشتر از مسیرلذت ببرم
ورود به دنیای معامله گری
یه روز با خدا صحبت میکردم بهش گفتم خداجون پولدار بودن بهم میاد من تموم هدفم انگار از زندگی کردنم اینه که به موفقیت های مالی وشغلی برسم پس یه کاری کن اون پیشرفت رو ببینم . نمیدونم چه کاری میخوای پیشرفتم بدی ولی ازت میخوام این کارو بکنی برام. تو همین حال وهوا بودم که چند روز بعد رفیقم منصور با یکی از دوستاش اومد پیشم و یهو بحث رفت رو اینکه یکی از دوستاشون توی ارز دیجیتال پیشرفت چشمگیری کرده وزندگیش از این رو به اون رو شده...منم سیگنالم قوی شد و هی پی این داستانو گرفتم ورفت تو مخم حتی بعد از رفتنشون سعی کردم یه بار با دوستش صحبت کنم اما فرصتش پیش نیود همینجوری پیگیر بودم تا تقریبا دوسه ماه گذشت و دنبال گیری این داستان و تو ذهنم بود این کارو شروع کنم. خلاصه اینکه بعد از چندتا کلیپ و دوره تصمیم گرفتم اولین معامله خودم رو باز کنم و اول بهمن ماه 1401 شروع وارد شدن من بود به دنیای کریپتو.... حس الانم مثل حس آذر ماه سال1396 هست که وارد دنیای حسابداری شدم خدارو شکر اون مسیرمو خوب پیش رفتم و تونستم خودمو بالا بکشم و مطما هستم این مسیر رو هم ول نمیکنم امیدوارم 3تا 5سال آینده تو جایگاه قابل قبولی از این کار باشم
قوز قرنیه
توزندگی آدمها هیچ چیزی قابل پیش بینی نیست اینو تو این چند وقته از عمرم چندیدن بارتجربه کردم بعد یهویی اومدن بچه ها منو مریم رفتیم که واسه معاینه چشم مریم وعینک جدیدش چشم پزشکی.گفتم تااینجا اومدیم منم برم معاینه بشم که یه عینک بگیرم دائمی بزارم چون چشام تار شده بود اذیتم میکرد.دکتر چشممو معاینه کرد وگفت قوز قرنیه داری باید عمل بشی من از همه جا بی خبر شوکه شدم اولین بار بود همچین داستانایی برای من پیش میومد.هیچی یه هفته به هیچکس نگفتیم تا اینکه دیروز رفتم عملکردم و الان با عینک دودی دارم مینویسم.خداروشکر زودتر فهمیدم وگرنه این بیماری پیشرفت میکرد و اون وقت دیگه داستان میشد.
متاورس
اخیرا زیاد درمورد متاورس و دنیای دیجیتال میشنویم.به نظرم تو آینده این تکنولوژی همه آدمهارو غرق خودش میکنه چون هرچقدر که داریم جلوترمیریم با در نظر گرفتن همه خوش خیالی ها و تفکر مثبت داشتن ها زندگی داره سخت تر میشه ومنابع دنیا محدودتر.به نظر انسانها برای رهایی از سختی ها وگرفتاریهای اطرافشون به این مکانهای منجازی کوچ میکنن تا بتونن راحت تر با مسائل کنار بیان...اینو نوشتم که نظر خودمو گفته باشم چون دقیقا زمانی که من با اینترنت آشنا شدم بحث بیت کویین تازه وارد شده بود و من چون خیلی نوجوون بودم نمیتونستم از موقعیت نابی که برام پیش اومده بود و میتونست زندگی منو متحول کنه استفاده کنم امیدوارم بتونم این تکنولوژی رو تجربه کنم
پایان سال۱۴۰۰
امسال برای من پر بود از اتفاقای قشنگ ازخداممنونم که لطفشو شامل حال ماکرده و بهترین اتفاق عمرم رو که پدر شدن بود رقم زده.از اتفاقای خوب دیگه جشن مجید بود که اونم سروسامون گرفت.خریدن ماشین نو یکی دیگه از هدفام بود که بهش رسیدم.تغییر دکور خونه از تعویض مبل تا اتاق بچه ها و لوستر و کلی وسایل دیگه.شکستن سد درآمدی از اتفاقای دیگه ای بود که به برکت کوچولوهام بهش رسیدم.گرفتن سند خونه و تسویه حساب پارکینگ ومحوطه سازی و خرج سند که خیالمو راحت کرد امسال اتفاق افتاد.عیدامسال قابل مقایسه با عید پارسال نیست خدایا شکرت بخاطر سال۱۴۰۰ خدایا توسال جدید کمکم کن تا زندگی بهتری برای خانوادم و آدم بهتری از خودم بسازم و به هدفهای جدیدم برسم.
متولد شدم"۲"
امشب بعد از مدتها انرژی وصف ناپذیری تو من شکل گرفته که دوباره بمب انگیزه شدم...دوباره سد فکری خودمو شکستم آخرین باری که این اتفاق افتاد آذر ۹۶ بود با پست متولدشدم که سد فکری کارگریم شکست وبعد از حدود۴سال کار کردن تو اون سطح میتونم تو سال جدید سد درآمدی دیگه ای رو بشکنم و پیشرفتم رو دوبرابر کنم.البته این پایان راه نیست و من هنوز بااون چیزی که میخوام خیلی قاصله دارم ولی چون حس امشب خیلی شبیه به حس ۴ساله پیشم بود حس میکنم اتفاقای جذابی میخواد برام بیوفته مثل یه شروع دویاره یه زندگی بهتر که من دوباره پرشدم از هیجان و بیخوابی شبانه و فردا اولین روز از اون هدفه خدایا من دارم تموم تلاشمو میکنم خودت داری میبینی مثل گذشته هوامو داشته باش.